معاون دادستان تهران ادامه کیفرخواست عمومی متهمان چهارمین جلسه دادگاه را قرائت کرد.
به گزارش رجانیوز، در ادامه این کیفرخواست آمده است:
متأسفانه این حزب مرعوب (مشارکت) نسبت به امریکا در توهمی است که انقلاب اسلامی در معرض سقوط توسط امریکاست و اگر دیر بجنبد، فرصت حضور در حکومت کودتای امریکایی را از دست می دهد.
نتیجه این تفکرات توهم آلود این است که حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از هر فرصتی برای پیشیگرفتن در راه اندازی کودتای مخملین علیه نظام مردمی جمهوری اسلامی ایران از همه قوا استفاده می کنند و نمونه آن حوادث تلخ انتخابات اخیر است.
فریده ماشینی: باید روی تقلبی که نشده تأکید شود
بر اساس مستندات حزب مشارکت در جلسه روز بعد از انتخابات اخیررئیس کمیسیون زنان حزب بنام فریده ماشینی میگوید: "الان بعضی از بچه های خودمان این ذهنیت را دارند که شاید اصلاً تقلبی صورت نگرفته باشد، ولی تقلب باید تاکید شود."
محسن میردامادی در ادامه اظهار می دارد: "وارد مصادیق تقلب نخواهیم شد. در این تردیدی نیست که نتیجه که اعلام شده واقعی نیست".
زهره آغاجری در این زمینه بیان می دارد: "شوری که ایجاد کردیم خود موسوی ایجاد نکرده، جوانانی که الان دارند بیرون کتک می خورند، مسئولشان ما هستیم چون همه را ما آوردیم و ما آنها را وارد صحنه کردیم. ما باید کار عملی کنیم، فراتر از بیانیه و دیدگاه اصلی،حکومت داری را از امروز بیان کنیم".
جلایی پور می گوید: "باید کارهای پشت پردهامان خیلی بیشتر از روی پرده باشد."
آقای صفایی فراهانی در تحریک دیگران به اقداماتی فراتر از بیانیه، خطاب به اعضای شورای مرکزی می گوید: "آن بچه ای که امروز دارد در خیابان چوب می خورد، آن بچه ای که تیر خورده، مقصرش من هستم، شما هستید. آن بچه ها که سیاسی نیستند. شما که دور این میز نشسته اید سیاسی هستید، شما ها آنها را تحریک کردید راه بیافتند."
رمضانزاده: انتخابات در مسیر قانونی و درست انجام شد
ریاست محترم دادگاه؛
اینها اقاریر متهمان در بازجویی نیست که کسی بخواهد به هر بهانه ای در آن تشکیک کند، آنچه تاکنون به استحضار دادگاه محترم رسید، غالباً مستند به مدارک حزبی قبل از دستگیری آنها است که اسناد آن به دادگاه تقدیم گردیده. اسنادی که به وضوح نشان می دهد ذهنیت تقلب، ساخته و پرداخته احزاب و گروهک های شکست خورده در جلب آراء مردم بوده است و آنان بودند که با برنامه ریزی حساب شده و غیراخلاقی این دروغ را اشاعه داده اند و تحریک هواداران به درگیری و مقصر آشوبها و کشته ها و زخمی ها بنابه اقرار خودشان در جلسات درون گروهی همین احزاب و گروهها هستند که به طمع تحمیل اراده خود به نظام و پایمال کردن حقوق و آراء اکثریت مردم ایران برای نشستن بر کرسی قدرت با سوء استفاده از احساسات برخی هواداران حزبی یا انتخاباتی به مرحله اجرا گذاشته شده است.
آقای رمضانزاده قائم مقام حزب مشارکت در تحقیقات خود می نویسد:
"هر گونه به مسئله انتخابات نگاه می کنم به این نتیجه می رسم که انتخابات در مسیر قانونی و درست انجام شده و پذیرش آن برای همه تکلیف قانونی است، نباید در آن شبهه ایجاد کرد."
بهخاطر تحلیل غلط از مردم عذرخواهی کنیم
همچنین نامبرده می نویسد:
"به هیچ وجه شرایط ایران قابل قیاس با کشورهایی که در آن انقلاب رنگین رخ داده نیست و حضور گسترده مردم در انتخابات اخیر نشانه عملی اعتماد به نتیجه مشارکت سیاسی در کشور پس از 30 سال است. ما باید بهخاطر تحلیل غلط از مردم عذرخواهی کنیم، چون قبلاً به مردم گفتیم اگر مشارکت حداکثری شود، ما پیروزیم، ولی حالا که مشارکت حداکثری شد، ما پیروز نشدیم، بنابر این تحلیل ما اشتباه بود و ازاین بابت باید عذرخواهی کنم."
ریاست محترم دادگاه؛
هر چند درک حقیقت و عذرخواهی و بازگشت به راه راست هیچ گاه دیر نیست و اصلاح مواضع در هر زمان و شرایطی موجب تکامل است اما نه این عذرخواهی و نه مجازات خاطیانی که پرونده آنان تقدیم گردیده است، نمی تواند خسارات سنگین وارده به ملت را جبران و یا از حوادث سوء مشابه در آینده پیشگیری کند.
پیشگیری از وقوع جرم از وظایف پیش بینی شده قوه قضائیه در قانون اساسی است، فلذا من باب اجرای این وظیفه اجازه می خواهم نکاتی را که ضمن مدخلیت در پیشگیری و تنبه عموم، در روشن تر شدن ابعاد قضیه جهت صدور رأی مناسب از سوی دادگاه محترم نیز مؤثر است، به استحضار برسانم.
چرا افرادی که بسیاری از آنها روزی خود افراد مسئول در دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی و اجرایی بوده اند و با تجاربی که دارند، حتی بدون تحقیق و بر اساس تجارب خود و اشراف بر امور انتخاباتی یقین دارند، تقلبی درانتخابات صورت نگرفته است و حتی آن را، مکرراً در جلساتشان می گویند، به خود اجازه می دهند، یک ادعای دروغین و ساختگی را در بوقها بدمند و هواداران خود را احساسی کرده به خیابانها بریزند و حاضر می شوند برای تسلط بر اریکه قدرت، جانها و اموال و حیثیت افراد و مهمتر از آن، حیثیت ملی را در معرض خطر قرار دهند؟
اسناد حزبی انحرافی و بیانیه ها و اعلامیه های کاملاً ساختارشکنانه و ضدانقلابی چگونه در چنین حزبی تصویب می شود؟ غفلت از تزکیه و خودسازی و دوری از معنویات همه مسئله نیست.
از جمله عوامل مؤثر دراین انحرافات، خودباختگی فرهنگی و مرعوب شدن در مقابل غرب و روابط مفصل و تنگاتنگ با قدرتهای غربی و پذیرش بی چون و چرای اندیشه های وارداتی لیبرالیسم است.
ریاست محترم دادگاه؛
آغوش این حزب برای پذیرش بی چون و چرای اندیشه های وارداتی و استعماری به حدی باز است که غریبه ای تازه وارد از امریکا بهراحتی در بالاترین سطوح حزب نفوذ و القائات بسیار موثری بر مرکزیت حزب دارد.
تاجزاده و زمینه سازی برای سخنرانی نماینده بنیاد سوروس در ایران
بنیاد سوروس از نهادهای پوششی سازمان سیا برای مداخله در کشورها که چند کودتای مخملی موفق و شکست خورده را تابهحال راه اندازی کرده است، برای جنابعالی و مردم ناشناخته نیست. مشاور ارشد یا به عبارتی نماینده این بنیاد در ایران فردی است به نام یحیی کیان تاجبخش، که از متهمان حاضر در دادگاه است. ایشان فرزند کارمند دفتر فرح دیبا همشر شاه معدوم بوده و از کودکی در انگلستان و سپس در امریکا بزرگ شده، پس از ورود به ایران توسط آقای مصطفی تاجزاده به دفتر ایشان در وزارت کشور دعوت می شود. وی می گوید:
"وقتی برای سخنرانی به دفتر آقای تاجزاده دعوت شدم، چون هنوز تازه به ایران آمده بودم و فارسی خوب نمی دانستم، فکر کردم برای شنیدن سخنرانی دعوت شده ام نه برای انجام سخنرانی، بدون آمادگی به آن جلسه رفتم، 10، 12 نفر از مدیران وزارت کشور هم آمدند، آقای تاجزاده مرا بالا نشاند و از من خواست سخنرانی کنم. من با تعجب مجبور شدم سخنرانی کوتاهی داشته باشم. با کمال تعجب دیدم آقای تاجزاده و سایر مدیران با سرعت و دقت همه سخنرانی مرا یادداشت می کنند، از آقای تاجزاده پرسیدم چرا اینقدر یادداشت از صحبت من بر می دارید، ایشان گفت فردا همین سخنان شما را خیلی بهتر در جایی سخنرانی دارم، مطرح می کنم."
سعید حجاریان: بهواسطه ناصر هادیان با نماینده بنیاد سوروس آشنا شدم
سعید حجاریان دیگر متهم این جریان در خصوص نحوه ارتباط با مؤسسه سوروس می گوید: "به واسطه آقای ناصر هادیان استاد دانشکده حقوق دانشگاه تهران با نماینده بنیاد سوروس (کیان تاج بخش) آشنا و 2 مرحله نیز با وی ملاقات نمودم." حجاریان می افزاید در دیدارهای بعمل آمده قرار بود سازمانهای غیر دولتی را در ایران فعال کنیم و نیز یکی از اهدافمان قدرتمند نمودن جامعه مدنی بود و قرار بود از تجارب بنیاد سوروس در جهت انقلاب رنگی استفاده نماییم. وی همچنین می افزاید: "در جلسه اول، آقای تاج بخش کتاب پانتام را به من داد و من پس از تورق احساس کردم که جای آن در کتب درسی دانشگاهی خالی است و از او خواستم که آن را ترجمه نماید تا از آن در دروس دانشگاهی استفاده نماییم. در جلسه بعد هم قصد مطالعه در خصوص سرمایه اجتماعی در ایران را داشت که مقدمات آن را فراهم کردیم."
رفتوآمد گسترده بعضی اعضای مرکزی حزب به امریکا و اقامت مستمر در آنجا، شرکت فراوان این اعضا در کنفرانس های بین المللی تدارک دیده شده توسط مؤسسات پوششی سازمان سیا در کشورهای مختلف. حضور نظریه پردازان کودتای مخملی و تحریک کنندگان تعارضات ملت ها با دولت ها نظیر جان کین انگلیسی مشهور به وابستگی به دستگاه جاسوسی انگلیس و هابرمارس در ایران و ملاقات با بعضی اعضای مرکزی حزب مشارکت و القائات فکری به آنان در کنار ضعف های اساسی در علوم انسانی دانشگاهها که غالباً متکی به اسناد ترجمه شده وارداتی است. احزابی مانند مشارکت و مجاهدین انقلاب را به بهطور کامل از آبشخورهای زلال اعتقادی و منابع اصیل اسلامی بریده و از این احزاب مجموعه های بسیار آسیب پذیر ساخته است که می توان با کوچکترین تغییر، آن را به جهات خطرناک سوق داد.
حجاریان و مذاکره با جان کین برای انقلاب مخملی در ایران
آقای سعید حجاریان عضو مرکزیت حزب مشارکت در پاسخ به این سؤال که تردد جان کین به ایران و ملاقات با برخی احزاب در راستای جامعه مدنی چه توجیهی دارد، پاسخ می دهد: "قطعاً پروژه دموکراتیزه کردن ایران به سبک غربی است. اینطور فکر می کنند که تکنیک های انقلاب رنگی که در بعضی جاها کارگر افتاده، در ایران نیز قابل پیاده شدن است."
در پاسخ به سؤال دیگر مبنی بر اینکه آیا از تئوریهای جان کین در راستای انقلاب رنگین اطلاع دارید، آقای حجاریان پاسخ داد:
"جان کین فقط درباره فاز اول این پروژه با من صحبت کرد که همان جامعه مدنی و تقویت نهادهای آن است اینکه کسی که 30 سال در ایران نبوده است و بیشتر از ایرانی بودن یک امریکایی بوده است، یکباره بهعنوان مشاور ارشد یک بنیاد استعماری از راه می رسد و در عالیترین سطح یک حزب رسوخ فکری می کند، مسئله کوچکی نیست.
البته افراد مرکزیت حزب مشارکت نیز مانند هر ایرانی در انتخاب فکر و اندیشه و دنباله روی از هر مکتب آزاد هستند، ولی اینکه حزب و جریانی مدعی پیروی کامل از اندیشه های امام(ره) باشد و عدهای را با همین ادعا جذب کند ولی در یک تناقض آشکار اندیشه خود را از جریاناتی کاملا معارض فکر و اندیشه امام(ره) مانند بنیاد سوروس یا بشیریه بگیرد، نوعی فریبکاری و اغواگری قابل پیگرد است.
آیا می شود مرتباً با انتقاد از مسئولان عالی نظام، آه و افسوس کشیدن بهخاطر دور شدن آنان از مرام امام(ره) ناله سرداد، آنگاه زمام فکر خود را به آقای کیان تاجبخش که کوچکترین تناسب و تقارنی با اندیشه امام خمینی(ره) ندارد سپرد؟
ریاست محترم دادگاه؛
آقای تاجبخش چند روز پیش به کارشناس پرونده خود اظهار می دارد من تا به حال کلمه الله را بر زبانم جاری نکرده بودم و از گفتن این کلمه احساس عجیبی برای من دست می دهد، آنگاه با ابراز علاقه از بازجوی خود طهارت و نماز می آموزد و بحمد الله اینک از روی کاغذ نمازش را می خواند، چگونه اعضای مرکزیت حزبی که ادعای فرهیختگی دارند، القائات فکری و ایدئولوژیک فرد ناآشنا با همه مبانی و ارزشهای اسلامی و یا فرد دیگری راکه قبلاً نام برده شد، می پذیرند، ولی در مقابل پذیرش افکار برجسته ترین دانشمندان اسلامی که در ابعاد بین الملل شناخته شده اند، شدیداً مقاومت می کنند و به جای اینکه خط مشی خود را از رهبران ملی خود فراگیرند، به چنین افرادی متمسک میشوند. همین نوع انحرافات و واگرایی نسبت به اندیشه خودی و وابستگی به فکر غربی وارداتی، منشأ خطاهای جبران ناپذیر میدانی و قرار گرفتن ظرفیت های قابل اعتناء نخبگان در مقابل همه اصالت های نظام و زمینه ساز شکل گیری آشوب ها و تمردهاست.
سطح نشست و برخاستهای مفصل و بیش از اندازه سران حزبی با سفرا و نمایندگان کشورهای بیگانه که پیش از این در تاریخ احزاب مستقل ایران به هیچ وجه مرسوم نبوده است و تماس های گسترده عناصر مرموز و وابسته به سرویس های اطلاعاتی بیگانه، باعناصر مهم وتشکیلاتی این احزاب با استنادات کافی مشهود است.
ریاست محترم دادگاه؛
از دیگر علل انحراف حزب مشارکت ارتباط پیوسته و مستمر عناصر اصلی و تأثیرگذار حزب با جریان منحرف و امریکایی نهضت آزادی و خط گیری و تأثیرپذیری حزب از این جریان منحرف است.
احزاب و تشکلهای موجود در جهان غالباً هدفی متعالی را برای خود برمی گزینند اما متأسفانه حزب مشارکت در سند رسمی و کتبی خود در موضعی عجیب هدف همه اقدامات و اندیشه های خود را دستیابی به قدرت عنوان می کند. متن سند اینچنین است: "اقداماتی که یک حزب انجام می دهد و تأملات و اندیشه هایی که قبل و بعد از هر اقدام می کند، همگی با این هدف صورت می گیرند که امکان و زمینه دستیابی به قدرت، سهیم شدن در آن و تأثیرگذاری نظام یافته برآن را فراهم آورند".
این نظریه و هدف گذاری که نه تنها هیچ سنخیتی با یک تشکل اسلامی ندارد، بلکه حتی با هدف تشکل سوسیالیستی و لیبرالیستی هم مغایر است. بیشتر ماهم از اندیشه ی ماکیاولی است و رسیدن به قدرت که در همهی تشکل های تعالیگرا تنها وسیله محسوب می شود، برای حزب مشارکت هدف است واین واقعیت تنها در این جملهی سند حزبی خلاصه نمی شود که تصورکنیم اشتباهی رخ داده است بلکه بخش اعظم مباحث درونی حزبی و ترجیع بند مباحث اغلب جلسات مرکزیت حزب، چگونگی رسیدن به قدرت است، نتیجه این تفکر جز در گیری وتنش دائمی چیز دیگری نیست.
ضمناً گزیدهای از بیانیه ها و اطلاعیه های صادره از سوی حزب مشارکت که در آن به وضوح، القای جعل و تقلب در انتخابات و تشویق و تحریک به آشوب و بلوا و ایجاد فتنه، مطرح گردیده است، بهعنوان نمونه به استحضار می رساند:
بیانیه مورخ 25/3/88 جبهه مشارکت
"جبهه مشارکت انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری تماماً مخدوش و غیرقابل دفاع است و خواستار ابطال انتخابات شده اند."
بیانیه مورخ 27/4/88 جبهه مشارکت
"مردم انتظاری جزء این ندارند که مشروعیت دولت برآورده از تقلب در ارکان نظام به رسمیت شناخته نشود."
بیانیه مورخ 25/3/88 جبهه مشارکت
"جبهه مشارکت انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری تماماً مخدوش و غیرقابل دفاع است و خواستار ابطال انتخابات است."
بیانیه مورخ 14/5/88 جبهه مشارکت
"نظام جمهوری اسلامی در آستانه ورود به دهه چهارم عمرش، عملکردهایی را از خود به نمایش گذاشته است که نه تنها هیچ غرابتی با این ارزشهای الهی و اخلاقی ندارد بلکه فقط به رفتار حکومت طاغوتی استبدادی شبهات دارد."
فلذا از دادگاه محترم استدعا دارم برای انحلال این تشکل تنش آفرین و مخل امنیت کشور اقدام لازم مبذول گردد. همچنین از کمیسیون ماده 10 قانون فعالیت احزاب مصوب سال 1360 درخواست میگردد با عنایت به ارتکاب موارد مصرحه در ماده 16 قانون صدرالذکر، مطابق بند 4 ماده 17 قانون مزبور عمل نمایند.
ریاست محترم دادگاه
اما در مورد سازمان مجاهدین انقلاب هم با توجه به مبانی مشترک فراوان با حزب مشارکت و حتی اعضای مشترک مرکزیت و ائتلاف در حوادث اخیر اکثر آنچه در مقدمه رفت و به ویژه آنچه مربوط به انتخابات گفته شد عیناً برای سازمان مجاهدین نیز مدخلیت دارد لکن برای تکمیل عرایض و ذکر ویژگیهای خاص این جریان بحران آفرین در حوادث اخیر، لازم می دانم با کسب اجازه از محضر ریاست محترم دادگاه نکاتی را اضافه برآنچه گفته شد، به عرض برسانم:
الف) نقش سازمان مجاهدین در تشویش اذهان عمومی و تشکیک در سلامت انتخابات
سازمان مجاهدین طی چند سال اخیر سلامت، تمامی انتخابات کشور، را که ناکام ماندند مورد تردید قرار داده که به دلیل اهمیت و اصالت انتخابات دهم ریاست جمهوری در این پرونده ابتدا به مواضع فتنهانگیز این سازمان در انتخابات مذکور اشاره می گردد. سپس مصادیقی از رفتار مشابه در انتخاباتهای گذشته ذکر خواهد شد.
الف/1) در بیانیه موسوم به بیانیه اعلام حمایت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران از نامزدی مهندس میرحسین موسوی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که در مورخ 21/1/88 منتشر گردید، سازمان مجاهدین همسو با ضد انقلاب و دشمنان صریحاً و با قطعیت اما بدون ارائه سند و مدرکی، سلامت انتخابات ریاست جمهوری دهم را پیشاپیش نفی می کند که تا این لحظه قادر به اثبات ادعای خود نبوده است. در بخشی از این بیانیه آمده است: "دیگر تقریباً اعتمادی به آمارهای انتخابات از جمعیت واجد حق رأی گرفته تا آراء شرکت کنندگان و تا آراء کاندیداها وجود ندارد."
در بیانیه دیگری تحت عنوان "هشدار مجاهدین انقلاب نسبت به خرید رأی در انتخابات ریاست جمهوری دهم که در مورخ 28/2/88 منتشر و آن را سومین بیانیه انتخاباتی خود عنوان نموده است، نویسندگان بیانیه در تطبیقی ناصواب سعی نموده اند انتخابات را بعد از رحلت امام(ره) فرمایشی و مشابه انتخابات زمان ستم شاهی القاء نمایند. در این رابطه بیانیه مذکور چنین اشعار می دارد: "نقش حاکمیت ستم شاهی در برپایی انتخابات نمایشی و تهیه فهرستهایی از اسامی نامزدهای موردنظر و ابلاغ آن به مجریان انتخابات نیز بهعنوان عامل مهم دیگری در مسخ و بلاموضوع شدن انتخابات واقعی و آزاد غیرقابل انکار است که نهایتا با تمسک مجریان به رأی سازی های متقلبانه و دخل و تصرفهای غیرقانونی، نوعا منجر به بیرون آمدن نام همان افراد از صندوق ها و تشکیل مجالس فرمایشی می شد."
بلافاصله در ادامه تصریح می گردد: "در سالهای پس از رحلت امام، در کنار تلاش برخی جریانهای سیاسی برای محدود کردن قدرت انتخاب مردم وتبدیل انتخابات به انتخاباتی دو درجه ای که در آن گروهی خود را محق می دانند قبل از مردم، فهرست داوطلبان را براساس معیارها و سلایق فردی و جناحی غربال کنند و با کمال تأسف باید اذعان نمود این تلاش در برخی از ادوار اخیر منجر به ایجاد انحراف در مسیر تحقق انتخابات واقعی در کشور شده است."
بیانیه مورخ 24/3/88 به مناسبت نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم سند دیگری است که نقش این سازمان را در بحران سازی و تشویش اذهان با هدف تشکیک در سلامت انتخابات و مخدوش نمودن مشروعیت نظام نشان می دهد. در بخشی از این بیانیه آمده است: "آنچه در این انتخابات رخ داده علاوه بر تقلبات و تخلفات گسترده و بی سابقه در صندوق های رأی، سوء استفاده حداکثری از تمامی امکانات و فرصت های در اختیار برای مهندسی آراء و رأی سازی بود. "
ریاست محترم دادگاه
وقتی در بازجویی ها از اعضاء سازمان مجاهدین سؤال گردید که شما طبق چه مستنداتی قاطعانه به بروز تقلب در انتخابات حکم نمودید، مسئولیت را متوجه ستاد آقای میرحسین موسوی و کمیته صیانت از آراء می نمایند و خود هیچ سندی ارائه نمی کنند. اعضاء سازمان بدون توجه به عواقب ناشی از این دروغ پردازی ها که خسارات جانی و مالی فراوانی در پی داشت، مدعی هستند تنها نظر خود را ابراز نموده اند و به راحتی از زیر بار مسئولیت کشته شدن عده ای که با اعتماد به سازمان و دیگر احزاب همسو و تحت تأثیر القائات ایشان دست به اقدامات مجرمانه زدند که در دادگاه های قبلی به گوشه ای از آن اشاره شد، شانه خالی می کنند. هر چند که نهایتاً وقتی با سؤال های منطقی روبرو شده و پاسخی نمی یابند، به این جمله اکتفا می کنند که ما سندی دال بر تقلب نداشتیم و باید به حکم قانون التزام عملی داشته باشیم.
همچنین سازمان مجاهدین با صدور اطلاعیه ای درخصوص دستگیری بهزاد نبوی در مورخ 23/3/88 همنوا با ضد انقلاب و دشمنان خارجی و شبکه هایی مانند BBC فارسی و VOA (صدای امریکا) انتخابات را رسوا اعلام می دارد و چنین می گوید: "در پی انتخابات رسوای اخیر که در محافل سیاسی داخل و خارجی از آن بهعنوان کودتای نرم علیه مردمسالاری و جمهوریت در ایران یاد می کنند، اقتدارگرایان حاکم در اقدامی وقیحانه در سطح وسیعی اقدام به دستگیری فعالان سیاسی منتقد و مخالف دولت کرده اند."
در ادامه نویسنده بیانیه می افزاید: "بی شک موج دستگیری فعالان سیاسی خطای بزرگ دیگری در ادامه بدعت و خطای مصادره آراء مردم در انتخابات رسوای دهم است."
سازمان مجاهدین طبق روال از ادبیات ابهام آلود و مغرضانه ای در بیانیه های خود استفاده می نماید که کل حاکمیت را نشانه گرفته است. در همین رابطه، در بیانیه مذکور و دیگر بیانیه ها کراراً از عبارت "اقتدارگرایان حاکم" استفاده شده که ذیلاً به نمونه ای از آن اشاره می گردد: "ما به اقتدارگرایان حاکم هشدار می دهیم به خود آیند و برای حفظ قدرت و تحقق امیال حقیر خود سرنوشت نظام و ملت ایران را به بازی نگیرند."
سازمان مجاهدین هیچگاه مصادیقی برای اقتدارگرایان حاکم نام نبرده و با این عبارت موهن به تشویش اذهان عمومی پرداخته اند. سازمان مذکور به همین حداقل هم پایبند نمانده و همچنان به مشی گذشته اصرار می ورزد که صدور بیانیه های زنجیره ای و تکرار تقلب در انتخابات موید این مدعا است.
ریاست محترم دادگاه
این سازمان از بدو تأسیس رفتاری دوگانه از خود نشان داده، به گونه ای که از سویی مدعی خط امام و مجاهدت در راه اسلام و انقلاب است و از دیگر سو، عملکردی متضاد با خط امام، انقلاب و اسلام دارد که سرفصل هایی در مقدمه ذکر گردید. اینک برخی از این موارد ها مستنداً توضیح داده می شود.
1- تضعیف ارکان نظام
سازمان مجاهدین همسو با دشمنان انقلاب در تضعیف ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی نقش محوری داشته است که در ذیل به نمونه هایی اشاره می گردد.
* انتشار نامه های زنجیره ای سرگشاده به مقام معظم رهبری با هدف تضعیف جایگاه رفیع ولایت و به چالش کشیدن اصل ولایت فقیه به ویژه توسط آقای بهزاد نبوی تا جایی که در یکی از نامه های مذکور معروف به نامه جام زهر که تعداد 127 نفر از فعالان سیاسی از جمله اعضاء سازمان آن را امضاء نموده اند، وقیحانه از رهبر معظم انقلاب خواسته می شود تا مانند امام جام زهر بنوشد.
* طبق گزارش های موثق منابع اطلاعاتی از جلسات محفلی اعضاء اصلی سازمان سخن از تمرکز حملات روی ولایت فقیه به میان می آید اما در آشکار با استفاده از عبارات مبهم بروز می یابد عباراتی مانند اقتدارگرایان حاکم، محدود و پاسخگو کردن قدرت، یکه سالاری، استبداد طلب و...
* رأی گیری در شاخه اصفهان مبنی بر تحویل مسئولین نظام به ویژه رهبری به امریکا به بهانه جلوگیری از حمله نظامی امریکا به ایران
2- حمله به شورای نگهبان
یکی از اقدامات ثابت سازمان به ویژه در ایام انتخابات حمله به شورای نگهبان و ایراد افتراء و تهمت مبنی بر اعمال گرایشات حزبی در تأیید یا ردصلاحیت ها بدون ارائه سند و مدرکی مستدل می باشد.
3- حمله به دیگر نهادهای انقلابی
یکی دیگر از رویه های دائمی سازمان مجاهدین حمله به نهادهای انقلابی از جمله سپاه و بسیج می باشد که باز هم بدون ارائه مدرکی این نهادهای مقدس را متهم به دخالت در انتخابات مینماید و با استفاده از عبارت حزب پادگانی اذهان عمومی را نسبت به مشروعیت و سلامت انتخابات و جایگاه والای نهادهای مذکور مشوش می سازد.
ب) مستمسک سازی برای دشمنان
ریاست محترم داگاه بررسی عملکرد سازمان و برخی از اعضاء اصلی آن از جمله آقای بهزاد نبوی نشان می دهد که هرگاه دشمنان نیاز به بهانه ای برای تخطئه نظام مقدس جمهوری اسلامی داشته اند از جمله گروه هایی که این خواسته دشمن را عملی کردند سازمان می باشد. در همین رابطه می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
* طرح مذاکره و برقراری ارتباط با امریکایی ها بدون اجازه از هیچ کس توسط آقای بهزاد نبوی، این اقدام با هدف ابراز مخالفت های جدی با اصول نظام از درون حاکمیت صورت گرفت.
* مخالفت با ادامه غنی سازی اورانیوم با تکرار ادعای بیگانگان مبنی بر بیشتر بودن هزینه آن از فایده آن توسط آقای بهزاد نبوی
* پیشنهاد ائتلاف با طالبان هنگام حمله امریکا به افغانستان بعد از حوادث 11 سپتامبر
* صحه گذاشتن بر ادعای دشمنان مبنی بر نقض حقوق بشر در ایران
* عادی سازی و قبح زدایی از حمایت و دخالت بیگانگان در رقابت های انتخاباتی داخلی
* القاء وجود استبداد در ایران
* تبرئه دشمن نسبت به عملکرد خصمانه آن با ادعای اینکه عده ای درداخل دشمنان را تحریک می کنند.
ج) حمله به مقدسات و مبانی اعتقادی شیعه
یکی دیگر از شاخصه های سازمان مجاهدین تخطئه ارزشهای دینی و مبانی اعتقادی شیعه است که مهمترین نمونه آن اهانت هاشم آغاجری به مرجعیت، روحانیت و مردم مذهبی در سخنرانی جنجال برانگیزش در شهر همدان می باشد. که بسیاری از علماء و فعالان سیاسی خوشنام و با سابقه این سازمان را سازمانی منحرف و نفاق آلود دانسته که قصد انحراف جوانان را دارد.
از جمله مهمترین واکنش ها می توان به نامه تاریخی مرحوم آیت الله مشکینی اشاره نمود که این سازمان را نامشروع خواندند.
همچنین شهید لاجوردی پیش از آن این سازمان را منافق و خطرناک تر از منافقین معروف به سرکردگی مسعود رجوی دانست و نسبت به خیانت های آنان هشدار داد.
در تأیید تحلیل کسانی که این سازمان را جریان نفاق،خطرناک می دانسته در اینجا به نمونه ای اشاره می شود.
آقای نبوی در اصلاح قطعنامه پایانی کنگره دوازدهم که به قلم آقای آرمین تقریر شده در هامش بیانیه خطاب به آرمین می نویسد.
"برادر آرمین، با سلام اولاً صفحات اول خیلی لحن اپوزیسیونی دارد، همه این حرفها را همراه با دفاع از انقلاب، امام و... می توان زد."
جمله فوق کاملاً گویای ماهیت نفاق آلود این جریان است که با نقاب خط امام و انقلاب و... درحال توطئه بر علیه انقلاب اسلامی و کشور است.
ضمناً گزیده ای از بیانیه ها و اطلاعیه های صادره از سوی سازمان مجاهدین انقلاب که در آن به وضوح القای جعل و تقلب در انتخابات و تشویق و تحریک به آشوب و بلوا و ایجاد فتنه، مطرح گردیده است را بهعنوان نمونه به استحضار می رساند.
بیانیه مورخ 26/3/88 سازمان مجاهدین انقلاب
"ما ضمن حمایت مجدد جناب آقای میرحسین موسوی و تقدیر و تشکر از ایستادگی و تلاش مجدانه ایشان برای صیانت از آراء ملت و تجدید انتخابات از مردم بزرگ ایران می خواهیم اعتراضات و تحرکات خود را براساس اصول و محورهایی که ایشان در اطلاعیه های خویش اعلام کرده اند سامان دهند."
بیانیه مورخ 24/3/88 سازمان مجاهدین انقلاب
"در نتیجه این انتخابات نه تنها از نظر میزان مشارکت بلکه از نظر گستردگی و انواع تقلبات در تاریخ ایران کم نظیر و بلکه بی نظیر است."
بیانیه مورخ 31/3/88 سازمان مجاهدین انقلاب
"سازمان مجدداً تأکید می کند دولت برآمده از انتخاباتی که صحت و سلامت آن از سوی بخش عظیمی از ملت ایران مخدوش و مردود اعلام شده و بر موج گسترده اعمال خشونت علیه شهروندان شکل می گیرد فاقد وجاهت قانونی است."
بیانیه مورخ 9/4/88 سازمان مجاهدین انقلاب
"دولت برآمده از انتخاباتی که ملت صحت آن را نپذیرفته و بر ابطال آن پای می فشارد، فاقد مشروعیت و وجاهت قانونی است."
ریاست محترم دادگاه
با توجه به پر حجم بودن مصادیق و مستندات، بخشی از آن به ضمیمه ادعانامه تقدیم می گردد تا وقت جلسه دادگاه بیش از این به ذکر مصادیق کلی گرفته نشود.
مع الوصف با توجه به عملکرد اعضاء سازمان به ویژه از زمان تأسیس سازمان دوم که بدون تردید نمیتوان آن را در خط امام(ره) و انقلاب اسلامی ارزیابی نمود، مطابق با مرامنامه سازمان بند ج تبصره 3 که آمده است: هرگونه تغییر و انحراف از ماهیت اسلامی و اصیل سازمانی به منزله خیانت به بنیانگذاران سازمان بوده و خود به خود موجب انحلال سازمان میگردد. بنابراین درخواست انحلال این سازمان و محاکمه اعضاء آن به ویژه در مورد تحریک به آشوب در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری که منجر به وارد آمدن خسارات جانی و مالی به مردم شریف ایران گردید را مطابق مقررات قانون مجازات اسلامی در خصوص اشخاص حقیقی و اعمال مقررات مواد 16 و 17 قانون فعالیت احزاب مصوب سال 1360 را دارم.
همچنین کیفرخواست اعلیحده انفرادی هریک از متهمین حاضر در جلسه با ذکر نوع اتهامات و دلایل و مستندات قانونی تقدیم گردید که در نوبت اعلامی به استحضار دادگاه محترم می رسد.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
سعید مرتضوی
دادستان عمومی و انقلاب تهران